کد مطلب:323150 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:283

شرح حال نویسنده


یا نفس قومی فقد قام الوری

ان ینم الناس فذوا العرش یری



و انت یا عین دعی عن الكری

عند الصباح یحمد القوم السری



بنام یزدان پاك

سپاس و ستایش خداوندی را سزا است كه لحظه ی نظر عنایتش را از بندگان خود بر نداشته و همیشه توفیقات و تأییدات خود را شامل حال هر مجاهد حقیقی نموده و می نماید و صلوات و سلام برگزیده ی انام حضرت محمد ابن عبد الله (ص) را لایق است كه مبعوث من عند الله كشته و اعلام هدایتش را در قلل آفاق بر افراخته و تحیات و اكرام به اولیای آن نبی صادق سزاوار كه مبین آیات الهیه و احكام ربانیه كشته و هر یك چون قمری لائح و نجمی ساطع در سماء دیانت اسلام درخشنده و تابانند و احترام شایان مر علمائی را لازم است كه به خلعت العلماء ورثة الانبیاء مفتخر و اركان اسلامیت به وجود آن ها مستقر گردیده و هر یك به نوبه ی خویش در حفظ و حراست امر سبحانی ساعی و جاهدند

اما بعد این بنده صالح نام مراغه ی در سنه (1338) به عنوان تحقیق و تحری حقیقت به میان جماعت بهائی ها رفته و در پی تفحص و تجسس بر آمده در ضمن چون در ایران ما از عادات مضره یكی این است كه اگر كسی به عنوانی با مذاهب دیگر آشنائی كرده و آمد و شد نماید فورا او را متهم كرده و مجبور می كنند كه شخص محقق تعقیب طرف اخری را بنماید و لو باطل باشد
چنانچه حدیث شریف الانسان حریص علی ما منع دلیلی است واضح لهذا اهالی بنده را تكفیر كرده و از بهائی ها محسوب نمودند بنده نیز چون به طور شایان به باب لیطمئن قلبی داخل نشده بودم لهذا مذهب بهائی را تعقیب كرده و از پی تجسس در آمدم بالاخره در ولایت خود كاملا به این امر نتوانستم موفق بكردم الجاء مسافرتی اختیار كرده مدتی به قول سعدی عمل نمودم قوله



(پدر كه جان عزیزش به لب رسید به گفت)

(نصیحتی كنمت گوش كن تو جان پدر)



(به هر دیار كه در چشم خلق خار شدی)

(سبك سفر شو از آنجا برو به جای دگر)



(كباب پخته نگردد مگر بگردیدن)

(سیاحت ار نكند مرد كی رسید به هنر)



(درخت اگر متحرك شدی ز جای به جای)

(نه جور اره كشیدی و نه جفای تبر)



قریب چهار سال در مسافرت عمر گذرانیدم و این مسافرت در حدود آذربایجان الی تهران و همدان و رشت و قزوین و غیره كه در هر یكی مدتی مقیم و با بهائی های آن ها معاشر شده و به ضمایرشان واقف كشتم و خوشبختانه با جناب آقا سید اسد الله قمی به سمت منشی گری در مسافرت رفیق بودم كه هشت سال در خدمت بها بوده و بیست و سه سال نزد عباس افندی بوده و با ایشان بامر یك و اروپا نیز مسافرت كرده و معلم خصوصی شوقی افندی زعیم حالیه بهائیان بود و اگر به تاریخ ایشان پردازم از
مقصد منحرف و مطلب به طول انجامد (آقای آقا میرزا عبد الحسین خان آیتی) كه از مبلغین مبرز محترم بهائی ها بود در كشف الحیل خودشان كه طبع و نشر گردیده شرحی از ایشان كه در نهایت صدق و راستی و عاری از خطا است مرقوم فرموده اند و احتمال دارد كه بنده نیز در جای دیگر بتوانم تاریخ ایشان را به نوع شایان به معرض مطالعه بگذارم.

باری در پیش ایشان مدت دو سال و بی ایشان نیز دو سال در تبلیغ و تحقیق و مسافرت بودم كه بنده را مبلغ امر الله و ناشر نفحات الیه می نوشتند و یا مركز بهائی ها كه حیفا است و با تهران و غیره مكاتبه داشتم حتی لوحی نیز از عباس افندی دارم كه اظهار عنایت نموده و هكذا با شوقی افندی بعدا در مراغه باز مقیم شده و از دور و نزدیك در صدد حقیقت بودم كه ناگهان از افق تهران شمس سعادت اسلامیان طلوع و كتابی در كشف حیل بهائیان طبع و منتشر گردید به محض رؤیت و ملاحظه نظر به اینكه به بهائیت سابقه كلی رسانیده و مداركی بدست آورده بودم مندرجات را عین واقع یافته و آتش حقیقتی كه مدت متمادی به واسطه ی معاشرت با بهائی ها در كانون قلبم افسرده و مخمود شده بود دفعتا شعله ور گردید در حالتی كه منشی محفل روحانی مراغه بودم دست ریاست در میانشان داشتم فی الفور از مراتب خود دست كشیده در 7 دی ماه تمام مكاتیب و دفترهای آن ها را رد و قبض رسید گرفته اعتراض خود را از بهائیت اعلان داشته و به اطراف مكاتیبی نوشتم از جمله به پدر زن خود كه در قریه شیشوان مدیر
مدرسه ی بهائی ها است كاغذی نوشتم در جواب از ایشان مكتوبی طولانی رسید و بنده هم بایستی نظر به وظایف وجدانی و دینی اطلاعات خود را به مفاد لا یدرك كله لا یترك كله بنویسم لهذا بی عنوان هم برای امثال بنده سخن سرائی سخت دشوار است همان مكتوب وا در دست عنوان نموده مقداری از تحقیقات خود می نگارم و اگر چه الحق حضرت آقای آیتی و آقای حاجی میرزا حسن نیكو كه هر یك كتابی موسوم به كشف الحیل و فلسفه ی نیكو مرقوم فرموده و داد سخن داده اند احتیاج به تحریرات امثال بنده نیست اما به جهت خالی نبودن عریضه این و جیزه را به یادگار می گذارد كه اخوان دینی و برادران اسلامی تمتعی بر گیرند و حظی ببرند و از هر كتابی مثل گل بوئی استشمام نمایند و اگر به خطا و نسیانی برسند قلم عفو كشیده اغماض فرمایند و از حضرات بهائی ها نیز معذرت می طلبم كه اگر در بعضی موارد مطالب بی پرده نوشته شود خورده نگیرند زیرا با مدارك خودشان تحریر می شود و به نستعین و علیه التكلان)